تحصیل در ارمنستان,ثبت شرکت در ارمنستان,اخذ افامت ارمنستان

تحصیل در ارمنستان,ثبت شرکت در ارمنستان,اخذ افامت ارمنستان

وبلاگ تخصصی ارمنستان,تور,تحصیل در ارمنستان 0037495492827

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 61
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 70
بازدید ماه : 137
بازدید کل : 3159
تعداد مطالب : 26
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1





سفر

 چرا سفر می کنیم ؟ چه ما را وادار می کند که هر ساله به کشور های دور دست سفر کنیم ؟

پروفسور فول برشت یک فیلسوف آلمانی است ومعتقد است که " سفر یک خودشناسی واقعی در محیطی کاملاً ناشناس می باشد و برای سفر های جستجوگرانه نباید مسافر همه چیزرا همراه داشته باشد ."

چرا سفر می کنیم ؟

همیشه یک انگیزه سطحی و یک انگیزه عمیق در سفر کردن وجود دارد ، دلیل سطحی سفر کردن مسلماً تنوع خواهی و تغییر محیط و آب و هوا می باشد ، تنوع در آن است که مناطق نا آشنا را می بینیم و در بازار های شهر های غریبه راه می رویم و با مردم غریبه برخورد می کنیم و ضمناً رفتار ما در جای دیگر متفاوت است و به همین دلیل یک تفاوت خوشایندی را در کار های روزانه تجربه می کنیم .در مورد انگیزه عمیق سفر کردن باید گفت که آن یک ارتباط حیاتی است ، شاید ما سفر را بعنوان یک قول به خودمان تجربه می کنیم ، در سفر بخشی از خودمان را که هنوز ناشناس است می یابیم . سفر کردن به ما فرصتی می دهد که به توانایی های ناشناخته خودمان پی ببریم .

چرا خودشناسی فقط در یک سفر امکان پذیر است ؟

واقعیت اینستکه ، سفر کردن چیزی بود که تا چندی پیش برای همه مردم امکان پذیر نبود وتازه از ابتدای قرن بیستم  بعلت گسترش پیشرفتهای تکنولوژی مردم امکاناتی یافتتند که به کشور های دور دست سفر کنند .در چنین شرایط بود که صنعت توریسم آغاز شد ، باز هم  نه برای همه بلکه برای طبقه خاصی از جامعه  . بدین ترتیب اولین هتل ها ساخته شدند و ثروتمندان در سفر ها یکدیگر را ملاقات می کردند و تقریباً سفر کردن یک نوع اثبات شخصیت و طبقه خانوادگی شده بود .

 بمرور زمان این شرایط تغییر کرد وبا آن انگیزه های سفر هم تغییر کرد بیشتر افراد مایل بودند سفر کنند تا از مقرارات سخت اجتماعی رها شوند ، سفر به آنها فرصتی می داد که احساس آزادی کنند و این چیزی است که هنوز هم صدق می کند و آن آزادی و رها شدن از قیدوبند های اجتماعی زندگی روزمره می باشد به همین دلیل هم هست که بیشتر کسانی که یک سفر را رزرو می کنند انتظار دارند که سفری با پذیرایی کامل را تجربه کنند جایی که احساس کنند در بهشت برین به سر می برند و بالاخره حتی برای مدت محدودی هم که شده بتوانند هر کاری  که دلشان می خواهد را بکنند ، درست آن چیزی که در زندگی نرمال برای اکثر افراد غیر ممکن است ، این می تواند توضیحی برای آگهی های غیر معمولی باشد که ما امروزه در مورد سفر ها در نشریات می بینیم ، مثلاً سفر هایی که تمام مدت از مسافر پذیرایی می شود و می تواند نامحدود بخورد و بنوشد . این به او فرصتی می دهد که بی نوایی اجتماعی خودش را حتی برای مدتی محدود فراموش کند و خودش را در دنیایی ایده ال بیابد.

حالا چرخ را بر می گردانیم و هدف سفر را فقط گردش کردن می گیریم که جدی و عمیق است ، آنچه که از نظر آموزش اجتماعی کشف امکانات نو می باشد ، یک تجربه در فرهنگی نو با هدف اینکه شخص خودش را در غربت بهتر بشناسد . این فرم ایده آل از سفر بیش از صد سال است که انگیزه طبقه برجسته جامعه برای تجربه سفر های ماجراجویانه بوده است  .

چه زمانی می توانیم ماجراجویی را تجربه کنیم  ؟

تجربه ماجراجویانه در زندگی معمولی و روز مره غیر ممکن است و این فقط در سفر امکان پذیر می باشد ،وقتی کسی 14 روز سفر به تایلند را رزرو می کند نشانه علاقه او به تنوع و تغییر است و در حقیقت برایش تفاوت نمی کند که کجا برود ،چه تایلند و چه کنیا یا یونان  برای او کجا رفتن آن یک مسئله ثانوی است در حقیقت نقطه جغرافیایی سفر دلیل اصلی آن نیست در حالیکه انگیزه اصلی تنوع و آزادی ظاهری ناشی از این سفر است که  اولویت می یابد . گروهی که به این نوع سفر ها می روند بدنبال ماجراجویی نیستند و به همین دلیل هم آنها فقط برنامه ای را که آژانس مسافرتی برایشان تنظیم کرده دنبال می کنند .

اما ماجراجویی واقعی را درسفرنامه های معروف می خوانیم سفر هایی که معنی عمیقی داشته اند ، دراین کتابها ازخاطرات سفر مردانی آگاه می شویم که به چین یا آفریقا سفرکرده اند یا ماجرای سفر الکساندر هومبولد که در سفرنامه خود جنگل های آمازون را چنان به تصویر می کشد ، که خواننده احساس می کند خودش آنجا بوده و همه چیز را شخصاً تجربه کرده است.   این نوع سفر ها در سیستم توریسم امروزی از بین رفته اند یا بندرت دفاتر مسافرتی یافت می شوند که چنین سفر هایی را  برنامه ریزی کنند .

چرا سفر به مکانهای ناشناس یعنی سفر به درون و ریشه بشریت به مرور زمان از بین رفته اند؟

پروفسور فول برشت در پاسخ به این سئوال می گوید: " ما در تمام طول زندگی مسافر هستیم ، ما در دنیای گسترده از ابتداء با محیط زیست تطابق نداریم در این نوع زندگی تغییر و شناخت جزیی از زندگی ماست . درست همین در سفرهم اتفاق می افتد در سفر آدم وقتی وارد شهری جدید می شود ابتداء محلی برای خوابیدن تهیه می کند وسایلش را می گذارد و کنجکاوانه به دنبال شناخت محیط اطرافش می رود ،وقتی این آشنایی اولیه را به تنهایی پشت سر گذاشت در مرحله بعدی به یک تفکر عمیق درونی در مورد خودش می پردازد ، او در فکر خودش یک نقشه آشنایی می کشد تا بتواند بهتر وقتش را برنامه ریزی کند و به مرور زمان خودش را در محیط جدید آشنا حس می کند درتمام این مراحل  مسافر فعال است و از استعداد و توانایی های متفاوت خودش کمک می گیرد و مطمناً برایش بسیارهیجان انگیزاست.  در سفر های برنامه ریزی شده مرحله شناخت و آشنایی بوسیله آژانس مسافرتی تهیه می شود و مسافر خود شخصاً بدنبال آشنایی و شناخت محیط اطراف نمی پردازد و دیگر هیجان و رضایتی بوجود نمی آید.  مسلماً این هیجان انگیز تر است که فرد خود به دنبال آشنایی با محیط برود ، تجربه نشان داده در مسافرتی که شخص خودش بر نامه ریزی می کند قدرت عجیبی پیدا می کند و قادر است مشکلات را راحت تر حل کند . البته نباید فراموش کرد که برای شناخت فرهنگ یک کشور بهتر است که راهنمای مسافر شخص مطلعی باشد ."

شاعر پرتقالی فرناندو پتروا می گوید:" برای شناخت خود نباید حتماً سفر کرد !" البته نباید فراموش کنیم که او یک شاعر بود و هنرمندانی همانند او نیازی به سفر ندارند ، زیرا او معتقد بود که شناخت خود همانند سفر به قاره ای دیگراست که آدم تمام وقت درحال سفردر آن می باشد . نادیده نگیریم که این نشانه گسترش و توانگری فکری یک شاعر است . ما انسانهای معمولی باید توانگری و گسترش روحمان را در اثر بر خورد با اتفاقات بیرونی کشف کنیم و بشناسیم ، زیرا هدف از سفر کردن فقط دیدن غروب خورشید در یک جای ناشناس نیست بلکه خوردن چای در چای خانه محله و استشمام بوی چای تازه است و یافتن فرصتی برای شناخت چیز های نو و ناشناس می باشد .  پروفسور فول برشت معتقد است که گذراندن زمان در آرامش این امکان را به مسافر می دهد که به خدا نزدیک تر شود و خودش را بهتر بشناسد.

گروهی دائم در سفر هستند در حالیکه دائم در سفر بودن یعنی دائم در حرکت بودن و این خود فرار از خودشناسی است ، او آنقدر در حرکت است که فرصتی برای جستجو در درونش را نمی یابد یا شاید هم فرد نمی خواهد که برای خودش زمانی داشته باشد .

سفر واقعی یک ارتباط حیاتی بین ما با محلی است که در آن سفر می کنیم ما باید در آن حل شویم و روحمان  فرصت بیابد آنچه را که می بینیم بپذیرد. اگر مسافر خیلی ببیند درست شبیه این است که او در خیابانی در حال پیاده روی است و فقط ویترینها را تماشا می کند ، این سفری است که ما در پایان اصلاً به خاطر نمی آوریم که چه چیز هایی را دیده ایم در این حالت تعداد بر کیفیت غلبه کرده است . در حالیکه سفر کردن یعنی آشنایی ما با دنیایی که می بینیم ،من باید در باره آنچه که می بینم بتوانم توضیح بدهم و یا با لغات و جملات خودم در باره آن بنویسم و آنرا برای شنونده به تصویر بکشم ، من نباید فقط آنچیزی را تکرار کنم که در بروشورهای مسافرتی نوشته شده است .

در یک سفر واقعی من باید جستجوگر و با جرات باشم . اگر به عبادتگاهی در یک کشور دور رفتم باید داخل شوم و در مراسم عبادت آنها شرکت کنم و باید رفتار انسانها را مشاهده کنم و شرایط روحی آنها را حس کنم ، این خیلی مهم است که ما در سفربه شرایط و امکاناتی که ناگهانی ایجاد می شود پاسخ دهیم و برای آنها وقت بگذاریم ، نباید به این اهمیت دهیم که مثلاً به برنامه امروزما نمی خورد ما باید در سفر همیشه آنقدر برای خودمان وقت بگذاریم که بتوانیم از شرایط و امکانات جدید لذت ببریم .

چرا وقتی خیلی استرس داریم تصور می کنیم یک سفر حالمان را بهتر می کند ؟  پروفسور فول برشت در پاسخ به این سئوال می گوید: "برای ما نقشه کشیدن برای آینده ای قشنگ و رنگارنگ  یک نکته آشنا و خوشایند است و آنرا هیجان انگیز تر از حال تصور می کنیم و این واقعاً باعث تاسف است که ما خیلی کم در مورد زمان حال فکرمی کنیم و دائم به آینده زیبایی که برای خودمان طرح کرده ایم فرار می کنیم یا پناه می بریم ". اما روانشناسان برای دفاع از این صفت عمیق بشری می گویند:" که همین صفت هست که به ما قدرت جادویی می دهد و اگر بشر این قدرت را نداشت از نظر فکری خیلی فقیر بود."   

این واقعیت دارد که ما در سفر انسان دیگری می شویم و صفات شخصیتی از خود نشان می دهیم که شاید در زندگی عادی هرگز کسی آنها را تجربه نکند به همین دلیل سفر برای زوجهایی که مشکل دارند یک ریسک بزرگ است و امکان مناسبی برای نزدیک شدن بیشتر نیست زیرا در سفر هر کسی دائم به خودش مشغول است و نزدیکی زیاد با دیگری ممکن است شرایط را سخت تر کند .

آمادگی برای سفر و آنچه که قبل از سفر باید رعایت شود . بعداز هر سفری آدم ایده و تفکر جدیدی برای سفرهای بعدی خود دارد .پروفسور برشت معتقد است که اگر آدم به جایی سفر کرد بهتر است که در سفر های بعدی همان خط را ادامه دهد نه اینکه امروز به آسیا سفر کند و دفعه بعد به آمریکای شمالی یا آفریقای جنوبی  چونکه مثلاً تا حالابه آنجا سفر نکرده است . در حالیکه ما با سفر های تکراری به شناخت بهترو عمیق تر یک  منطقه یا کشور خواهیم رسید ، زیرا هر وقت شخص یک کشور را دو تا سه بار دید می تواند مردمش را بهتر بشناسد و تازه آنوقت است که آشنایی واقعی اتفاق می افتد .

همانطور که همه تجربه کرده اند گاهی در سفر همه چیز ردیف نمی شود و برعکس چیز هایی اتفاق می افتد که شخص تصورش راهم نمی کرده .  حتماً شما هم گاهی وقتها در گزارشات تلویزیونی دیده و شنیده اید ،که مردم با چه امید و آروزیی به سفر می روند ولی در گیر یک گروگانگیری سیاسی می شوند یا با یک فاجعه طبیعی همانند آنچه که چند سال پیش در تایلند اتفاق افتاد مواجه می شوند که سفر دوهفته ای آنها را به ماهها بلاتکلیفی و دست و پنجه نرم کردن با مرگ و زندگی تبدیل می کند ، البته این اتفاقات بندرت بیش می آید . بنابراین اگردر سفرشرایط مشکلی پیش بیاید و آنطور که ما می خواهیم شرایط پیش نرود باز هم ما در یک پروسه یادگیری قرار می گیریم که نتیجه آن در پایان  تجربه ای گرانبها نصیب ما خواهد کرد .

سفر کردن از دید فلسفی یک سعی برای التیام درونی است خصوصاً وقتی فرد تنها سفر کند . افرادی که خیلی کار می کنند و اکثر مسئولیتها ی خانوادگی را بعهده دارند ، می توانند با سفر کردن به تنهایی کمک بزرگی به خودشان بکنند و به آرامش درونی برسند . اگر شخص در سفر فقط به فکر خودش باشد و هر جا که می خواهد برود وانسانهای متفاوتی را بشناسد و آنچه را که تجربه می کند بنویسد و یا عکس بر داری کند ، همه اینها برای روح و جسم او التیام بخش است .

چه چیز هایی را نباید به هیچ وجه در سفر به همراه برد ؟

پروفسور برشت معتقد است  : کامپیوتر و اینترنت را باید در خانه جا گذاشت ، زیرا اینها باعث می شوند که مسافر با دنیای عادی دائم ارتباط داشته باشد . ایمیل ها نباید حتماً جواب داده شوند ، بهتر است که آدم حداقل دوهفته با دنیای قدیمی ارتباط نداشته باشد . در چمدان باید فقط چیز هایی ضروریی گذاشته شود که در محل سفر لازم است ، مثلاً لوازم شخصی بعلاوه یک کتاب راهنما در مورد محل سفر با یک رمان خوب و خواندنی و ضمناً باید در چمدان آنقدر جا داشته باشید که از محل سفر چند تا یادگاری با خود بیاورید . برای همه سفری خوبی آرزو می کنم .

 

0037495492827



:: موضوعات مرتبط: چرا سفر می کنیم ؟ ، ،
نوشته شده توسط amir malek در

مطالب پیشین

صفحه قبل 1 صفحه بعد


Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by armeniastudy